خبرگزاری میراث فرهنگی ـ گروه گردشگری ـ همیشه عاشق سیستان و بلوچستان بودم نمی دونم چرا ولی با تمام وجود به این شهر تعلق خاطر دارم. چند وقت پیش یه سفر کاری پیش اومد که باید می رفتم سیستان، می دونستم که امکان سفر در این شرایط وجود نداره ، خودم رو برای امتحانی سخت·آماده کرده بودم و هزارو یک کار دیگه ... از طرف دیگه·دلم واسه سیستان و شهر سوخته پر می کشید بین دو انتخاب مونده بودم از یه طرف منطق و عقل حکم می کرد بمونم و به کارام برسم و از طرف دیگه نمی تونستم رویای دیدن این شهر رو از سر بیرون کنم اونم درست·زمانیکه ریگی، ریگی تو کفش بود و خاری تو چشم.
خلاصه به ناچار استناد کردم به این جمله که می گه" تصمیمات کوچک را با مغز بگیر و تصمیمات بزرگ را با قلب" برای من·سیمرغ، زابل، رستم، سیستان، عظمت...·واژه های کوچکی نبودند قدرت واژه ها اراده ام را سلب کرد و جای هیچ شک و شبهه یی باقی نگذاشت .
همین بس که فردوسی در شاهنامه از زابل به عنوان·زادگاه رستم نام می برد، شکی نیست چرا که حدود 5200 سال قبل در 56 کیلومتری زابل شهری وجود داشته که گفته می شود یکی از عظیم ترین مراکز شهری ایران در دنیای باستان است. می دانستم نخستین انیمیشن جهان، کهن ترین نمونه معرق کاری شناخته شده در دنیا، اولین نمونه جراحی جمجمه در ایران، یکی از قدیمی ترین بازی های فکری دنیا، خط کش چوبی با دقت یک میلیمتر، کامل ترین مجموعه پارچه های پنج هزار ساله، و کهن ترین چشم مصنوعی دنیا در این شهر وجود داشته شهری که امروز از آن به عنوان شهر سوخته نام می برند.
راهی سیستان شدم، همه چی خوب پیش می رفت تا اینکه به مرکز شهر رسیدیم، نمی دانم چرا یک لحظه دچار شوک عجیبی شدم. شهر شبیه شهر نبود همه چیز از خانه و مغازه و خیابان و چهارراه در ابتدایی ترین شکل ممکن بود. سیستان حداقل 50 سال عقبتر از تهران بود از 7 شب به بعد تقریبا کسی در خیابان نبود.·به وحشت افتادم نه به خاطر عدم امنیت و ترس از جان، بلکه برایم باور کردنی·نبود چطور می تونست شهری با اون همه·عظمت و بلند پایگی جایش رو·به این همه فقر و محرومیت بدهد. گفتم نکنه شهر سوخته همینجاست. دلم برای واژه واژه هایم سوخت. دلم برای سیستان سوخت. دلم برای اون همه قدمت و پیشینه سوخت. در قسمتی از بافت تاریخی فرهنگی شهر کاروانسرای ملک متعلق به دوره قاجار را دیدم که با همت شهرداری و سازمان مسکن و اداره تعاون به طور کامل تخریب شده بود. مخروبه یی که تنها کاربری اش تبدیل شدن به·زمین فوتبال برای اهالی محل بود.
تصمیم گرفتم چشمهامو ببندم نه اینکه از واقعیت فرار کنم خواستم سیستان برام سیستان باقی بمونه، تا شهر سوخته چشمهامو بستم.
·شهر سوخته، شهر آفتاب
دیدن شهر سوخته ترمیم بخشی از باورهایم بود، آرامشی خاص بود. چشماندازی از تپههای کم ارتفاع و شن و ماسه و خردههای سفال که همچون صدف های کنارساحل خودنمایی می کردند. در گزارش اولیه دکتر سید منصور سید سجادی، آمده است :روی 75 هکتار از این وسعت، پراکندگی مواد منقول و به خصوص سفال آنقدر زیاد است که حرکت و جابجایی در بیشتر قسمت های آن بدون پا گذاشتن بر روی این آثار غیر ممکن است. براساس تحقیقات وی،·فرسایش شدید خاک توسط باد باعث بیرون آمدن این آثار شده اما وجود یک لایه سخت نمکی در زیر سطح خاک های سست باعث شده آثار معماری موجود در زیر این لایه سطحی به خوبی باقی بمانند.
همچنین در مورد این شهر روایت های مختلفی نقل شده است کاپیتان اوئن اسمیت در گزارشی درباره سیستان نوشته: در حدود ده مایل در سمت شرق حوضدار مجموعه یی دیگری از خرابه های بسیار قدیمی به نام شهر سوخته وجود دارد که گفته می شود شهر معروف رستم بوده و این شهر را بهرام با مالیدن نفت به گوشه و کنار آن و آتش زدنش خراب کرده است.·کلنل ییت نیز از تپه ای یاد می کند که سیستانی ها به آن شهر سوخته می گویند. آنجا پر از خرده سفال بوده و راهنمای کلنل خاک را به وی نشان می داده که حقیقتا سوخته و سیاه بوده واقعا در محل یک شهر سوخته قرار داشتیم.
روایت محلی دیگر نیز وجود دارد به طوری که می گویند نام این محل در اصل شهر سوته بوده که به معنای بزرگ و عظیم است و سوته به مرور زمان تبدیل به سوخته شده است اما به نظر می رسد نخستین وجه تسمیه معتبرتر باشد و·شهر سوخته نام جدیدی است که·سابقه بی بیش از 150 الی200 سال ندارد.
کوه خواجه شایسته ی ثبت جهانی
از شهر سوخته که بگذریم،هرچند که گذشتن از آن سخت است به کوه خواجه که در شهرستان زابل واقع است می رسیم. بنایی با معماری زیبا که جزو بزرگترین بناهای خشتی پیش از اسلام است. کوه خواجه مجموعه ای از آثار دوره های مختلف تاریخی اسلامی در شهرستان زابل است. یک بنای وسیع و آتشکده آن، قلعه های خشتی، راه ها و دالان های قدیمی، برج و باروها، چند زیارتگاه، قبور سنگی، کاخ و شهری کوچک، دالان گالری و آثاری به نام های کک کهزاد، ارگ چهل دختر، قلعه کافران، اتاق بی باد، ارگ سرسنگ، زیارت خواجه غلطان، آرامگاه آسیابان و پیرگندم بریان در آن دیده می شود.
در این میان عده ای از مردم در قالب انجمن دوستداران میراث فرهنگی تشکیل شده اند تا میراث بان میراث شان باشند. این انجمن با هدف حفاظت از کوه خواجه·تشکیل شده است.
سیستان و بلوچستان به اندازه وسعت اش حرف برای گفتن دارد فرهنگ شفاهی و میراث معنوی این سرزمین به واقع فقر و محرومیت را از ذهن می رباید و بیش از پیش انسان را به گذشته گره می زند. این استان با وجود دارا بودن حداقل امکانات شهری پر از جاذبه تاریخی، فرهنگی است. از برگزاری موسیقی گواتی·برای دفع ارواح پلید گرفته تا رقص شمشیر که شهرت جهانی دارد.
سفر به سیستان و بلوچستان بعد از دستگیری ریگی و شرایط آب و هوایی مساعد در این فصل خالی از لطف نیست. حتی اگه تنها سفر کنید...
نوشتن دیدگاه